انجمن شاعران ميت

متن مرتبط با «نبينند» در سایت انجمن شاعران ميت نوشته شده است

خطا بود كه نبينند روي زيبا را

  • 1- به "مردي كه مي خندد" كه فكر مي كنم، اول از همه يادم مياد كه با چه استرسي دبستاني كه بودم، خوندمش. بعد چند تا صحنه تاثير گذار مثل تريلر فيلم ها مياد جلوي چشمم. يكي يه صحنه محو كه دختره كه كوره توي كشتي از عشق و عاشقيش غصه مي خوره، يكي يه صحنه متروك از قلعه ها كه شخصيت اول كتاب داره مي ره توي قلعه ، يه حوض چند گوش و سرآخر شخصيتي بود كه يك چشمش آبي بود و يك چشمش قهوه اي .  اين آخري خيلي جذاب بود برام. فانتزي كتاب بود. بعدتر فهميدم " سندرم هورنر مادرزادي" همينه. يه چشم آبي مي شه و همون طرف هم نه عرق مي كنه و نه پلكش خوب باز مي شه . تمام فانتزي و حس مرموزم از بين رفت! 2- ترجمه شعري مي خونم كه,نبينند,زيبا ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها