چاه نامه

ساخت وبلاگ

 "با"یِ بسم الله 

1- دلم لک زده بود برای چاه خودم. سرم را می کردم تویش و خودم را پیدا می کردم. گهگاه چشمم به نقش ماه می افتاد و حالم خوب می شد. گهگاه صدام که گم می شد . گه گاه صدایی که پژواک می شد.

2- برادران غیور دور و برم فراوان و منم مشتاق که هی... این دشت که شما می روید کجاست؟ فهمیدم دشت همان جایی است که در چاه م می کنند. صدای من را این بار از لبه چاه می شنوید.

3- ریش قرمز کوروساوا ، یک جایی که دختر تا صبح در چاه اسم کسی را صدا می کند و صبح روح پسر رو به مرگ به بدنش بر می گردد. من را هم صدا کردید در چاه . مرسی که روحم را برگرداندید. دعا می کنم زنده بمانم.

با تشکر از روح برگردانندگان: ربولی حسن کور، خاله آذر، آنای طبیب و بانو زلیخا

+ نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم فروردین ۱۳۹۵ساعت 22:43 توسط دکتر نفیس |
انجمن شاعران ميت...
ما را در سایت انجمن شاعران ميت دنبال می کنید

برچسب : نامه, نویسنده : drnafis بازدید : 120 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 15:36